کد مطلب:106484 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

خطبه 099-درباره پیامبر و خاندان او











[صفحه 8]

از خطبه های آن حضرت علیه السلام است: مرق: از دین بیرون رفت مكیث: درنگ كننده صنیعه: نعمت زهق: نابود شد ستایش ویژه خداوندی است كه فضل و احسان خویش را در میان آفریدگان گسترده، و دست جود و احسان خود را به سوی آنان گشوده است، همه كارهای او را می ستاییم و برای ادای حقوق او از وی یاری می جوییم، گواهی می دهیم كه جز او خدایی نیست، و محمد (ص) بنده و فرستاده اوست، وی را فرستاد تا فرمانش را آشكار و ابلاغ كند، و به یاد او گویا باشد، وی رسالت خویش را به درستی و امانت انجام داد، و پس از آن كه هدایت را به كمال رسانید از جهان برفت، و در میان ما رایت حق را به جای گذاشت، رایتی (نشانه ای) كه هر كس بر آن پیشی گرفت، از دین بیرون رفت، و هر كس از آن تخلف ورزید نابود شد، و هر كه همراه آن شد به حق پیوست، راهنمای این رایت با تامل و درنگ سخن می گوید، و دیر به پا می خیزد، و چون به پا خاست با شتاب آن را به پایان می برد، هنگامی كه شما به فرمان او گردن نهید و با انگشتان خود بدو اشاره كنید او را به بزرگی و رهبری شناختید مرگ او فرا می رسد و از دنیا می رود، پس از او تا زمانی كه خدا بخواهد روزگار را می گذرانید تا این كه خداوند

كسی را ظاهر گرداند كه شما را از پراكندگی برهاند، و به دور هم گرد آورد، بنابراین به آنچه آمدنی نیست دل مبندید و از آن كه پشت كرده نومید نشوید، زیرا آن كه پشت كرده شاید یك پایش بلغزد و پای دیگرش بر جای ماند و دیگر بار با هر دو پای استوار باز گردد. امام (ع) در این خطبه مردم را درباره امامان پس از خود آگاهی می دهد و به آنها می آموزد كه چگونه باید با آنان رفتار كنند و نیز آنها را به ظهور امامی از پی امامی دیگر از اهل بیت (ع) امیدوار می سازد، و به آنان وعده می دهد كه با ظهور امام منتظر (ع) نعمتهای خداوند بدان گونه كه آرزو دارند درباره آنها كامل خواهد شد. فرموده است: الحمد لله... تا حقوقه. امام (ع) خداوند را به مناسبت دو امر سپاس گزارده است، یكی انتشار فضل و احسان او در میان آفریدگان و دیگر این كه دست جود و بخشش خود را برای آنها گشوده است، بدیهی است مراد از ید دست نعمت خداوند است كه بر سبیل مجاز و اطلاق اسم سبب بر مسبب استعمال شده، و روشن است كه جود منشا نعمتهای الهی است، و استعمال دو واژه نشر و بسط اگر چه در اجسام بر سبیل حقیقت است، لكن در غیر اجسام از استعاره های رایجی است كه به حقیقت نزدیكند، سپس امام (ع) سپاس و

ستایش خود را بر همه آنچه از پروردگار صادر می شود، اعم از آسودگی و سختی، تعمیم و گسترش داده است زیرا شدایدی كه متوحه انسان می شود نیز از نعمتهای پروردگار است، و چنانچه آدمی با بردباری و شكیبایی با آنها برخورد كند، موجب ثواب زیاد و پاداش بسیار برای او خواهد بود، چنان كه خداوند متعال فرموده است: و بشر الصابرین و پیداست آنچه سبب جلب نعمت می شود نیز نعمت است. امام (ع) پس از آن كه خداوند را بر نعمتهایی كه ارزانی فرموده ستوده است، از او درخواست می كند كه وی را برای ادای حقوق واجب او یاری فرماید، و این كه واژه صادع را برای پیامبر گرامی (ص) به طریق استعاره آورده بدین مناسبت است كه رسول اكرم (ص) به فرمان الهی كیان شرك را شكست و دلهای مشركان را شكافت و كفر و نادانی را از درون دلهای آنها بیرون آورد، و سخن از خداوند گفت و یاد او را در دلهای آنها جای داد، و پس از آن كه رسالت خود را با درستی و امانت به پایان برد، خداوند روح او را گرفت و به سوی خویش فرا خواند و به مقام قدس خود رهنمون شد، و او را در منازل رفیع فرشتگان پاك خود جای داد، واژه های صادعا و ناطقا و امینا و رشیدا همه از نظر نحوی حالند، و منظور از پرچم حقی كه پیامبر

خدا (ص) پس از خود به جای گذاشته، كتاب خدا و سنت اوست، و بیان آن حضرت در پیشی گرفتن و تخلف جستن از آن، اشاره است به دو طرف افراط و تفریط و خروج از حد مطلوب استقامت و ثبات، به این معنا كه هر كس در زیر این پرچم قرار گیرد و ملازمت آن را اختیار كند، درست در حد فضیلت جا گرفته است، و كسی كه فراتر رود، زیاده روی و افراط كرده، و در طلب دین راه تجاوز و غلو سپرده و از دین بیرون رفته است، همان گونه كه خوارج كردند. و آن كس كه تخلف ورزد و پیروی نكند جانب تفریط را اختیار كرده و كوتاهی ورزیده، و در مسیر گمراهی و سرگردانی نابود شده است. واژه رایت استعاره است، و وجه مشابهت این است كه همان گونه كه پرچم برای پیروان آن نشانه و راهنماست، كتاب و سنت نیز برای رهروان راه خدا مقصد حركت، و وسیله هدایت است، و منظور از دلیل یا راهنمای این رایت، خود آن حضرت است كه بطور استعاره بیان شده و وجه آن این است: همان گونه كه امام، احكام و مسائل پنهان كتاب و سنت را برای سالكان راه خدا بیان می كند، كسی كه پرچم را به دوش می كشد نیز آن را برای پیروانش بلند می كند تا به دنبال او حركت كنند، سپس اشاره به صفات این راهنما كرده و فرموده است، از اندیشه های خ

ود كمتر سخن می گوید، و در گفتار و دستورهای خود درنگ و تامل می كند، برای مسائل و امور مختلف دیر به پا می خیزد مگر آنگاه كه رای اصلح و حفظ مصلحت اقتضا كند، و چون به پا خیزد در جهت حفظ جوانب امر، و غنیمت شمردن فرصت شتاب می كند، سپس امام (ع) مرگ او را یادآوری می كند، و جمله النتم له رقابكم، به معنای این است: در آن هنگام كه به فرمان او گردن نهاده باشید، و عبارت و اشرتم الیه بالاصابع اشاره به شهرت او در میان مردم و احترام و تعظیم آنان از اوست، و با ذكر این كلمات بیان می فرماید، كه پس از آن كه اسلام به وجود او كمال یابد از دنیا می رود، و با آوردن جمله فلبثتم بعده ماشاءالله اعلام می كند كه مدتی مردم از امام و پیشوایی كه آنان را گرد هم آورد محروم می شوند، و این اشاره است به دوران حكومت بنی امیه و با عبارت حتی یطلع الله لكم... تا نشركم توضیح می فرماید كه پس از این مدت ناگزیر شخصی پدیدار خواهد شد كه آنان را مجتمع سازد، و طلوع به معنای ظهور پس از اختفا و عهده داری رهبری است گفته شده كه منظور آن حضرت، امام منتظر (ع) است، و نیز آمده كه مراد نخستین خلیفه از فرزندان عباس پس از سپری دولت بنی امیه است. فرموده است: فلا تطمعوا

فی غیر مقبل مراد از غیر مقبل كسی است كه شایستگی ولایت و امامت را دارد اما برای به دست آوردن آن اقدام نمی كند، و از آن صرف نظر كرده، و به خلوت با خدا روآورده است، كه امام (ع) می فرماید بدو طمع نبندید، زیرا او به جز خدا از همه چیز روگردانیده است، گفته شده كه منظور از غیر مقبل كسی است كه با ارتكاب منكرات، از دین منحرف شده است، و البته امید به رهبری چنین كسی روا نیست، این جمله به صورت فلاتطعنوا فی عین مقبل نیز روایت شده است، یعنی هر كس از اهل بیت (ع) در طلب این امر برآید و شایستگی آن را داشته باشد او را همراهی كنید، و طعن در عین یعنی نیزه در چشم زدن، كنایه است از این كه او را در هدفی كه دارد مخالفت نكنید. فرموده است: و لاتیاسوا من مدبر. مراد این است كه سزاوار نیست از كسی كه شایستگی مقام خلافت را دارد، ولی بدان پشت كرده، و از مطالبه آن دست باز داشته نومید شوید، و امیدوار نباشید كه دیگر بار باز گردد و برای به دست آوردن حق خود اقدام كند، شاید ادبار و اعراض او به سبب عدم حصول شرایطی بوده كه قیام او منوط به وجود آنهاست، این كه امام (ع) فرموده است: شاید یك پایش بلغزد كنایه است از كمی یار و یاور و نابسامانیهای دیگر، و

مقصود از ثبات و استواری پای دیگر، وجود برخی شرایط لازم مانند اهلیت او برای خلافت و یا وجود برخی از یاران همراه اوست. و این كه فرموده است فترجعا حتی تثبتا اشاره است به تكامل شرایط قیام او. باید دانست كه نهی نومیدی از مدبر با نهی از امید به غیر مقبل، منافات ندارد، زیرا رواست در آن هنگام كه به سبب عدم وجود شرایط لازم، از مطالبه حق، ادبار و اعراض كرده، از امیدواری بدو نهی شود، و در آن زمان كه شرایط قیام، كامل و محقق شده دستور نهی از نومیدی داده شود.

[صفحه 8]

خوی النجم: ستاره غروب كرد آگاه باشید آل محمد (ع) كه درود خدا بر او و خاندانش باد مانند ستارگان آسمانند كه اگر یكی ناپدید شود دیگری دیدار گردد، من می بینم كه در پرتو انوار آنها نعمتهای خداوند درباره شما كامل گشته است، و شما به آنچه آرزو می دارید رسیده اید. فرموده است: الا ان مثل آل محمد (ص)... تا طلع نجم. مدلول كلام، منحصر در ائمه اهل بیت (ع) است، كه بنابر مذهب امامیه دوازده تن از خاندان پیامبرند (ص) و امیرمومنان (ع) آنان را به ستارگان آسمان همانند فرموده، و این شباهت به دو مناسبت است، یكی این كه مردم در راه شناخت و اطاعت خداوند از انوار هدایت آنان بهره مند می شوند همچنان كه مسافر در پیمودن راه، از ستارگان آسمان، روشنی و هدایت می گیرد. مناسبت دیگر همان است كه خود آن حضرت فرموده است: كه هرگاه یكی از ستارگان غروب كند دیگری طلوع می كند و این اشاره است به این كه هر زمان یكی از این بزرگواران درگذرد، دیگری به پای می خیزد، طایفه امامیه به همین سخن امیرمومنان (ع) استدلال می كنند بر این كه جهان هیچ زمانی از وجود قائمی از اهل بیت (ع) كه مردم را به سوی خدا رهنمون باشد خالی نیست. فرموده است: فكانكم... تا پا

یان خطبه... اشاره است بر منت و نعمت خداوند بر مردم، كه با ظهور امام منتظر (ع) اوضاع و احوال آنان را، به بركات وجود او اصلاح می فرماید. من در میان یكی از خطبه های آن حضرت، در بیان آنچه پس از این واقع خواهد شد شرحی دیده ام كه می تواند توضیحی بر این وعده باشد، و آن این است كه می فرماید: ای مردم به یقین بدانید، آن جاهلیتی كه قائم ما (ع) با آن روبرو خواهد شد، با جاهلیتی كه پیامبر (ص) در آغاز بعثت با آن مواجه شده است فرق ندارد، زیرا در آن هنگام نیز همگی افراد امت جز آنانی را كه خداوند مورد عنایت قرار داده در جاهلیت به سر می برند، بنابراین شتاب نكنید تا در كار خود نادانی كرده باشید، و بدانید كه مدارا و سازگاری باعث بركت، و خودداری و بردباری موجب بقا و آسایش است و امام داناتر است به آنچه دانسته و شناخته نیست، به جان خودم سوگند او قاضیان و داوران بدكردار را ریشه كن می كند، و كاخهای سر برافراشته، و اموالی را كه روی هم انباشته شده از شما می گیرد، و فرمانروایان ستم پیشه را بركنار می سازد، و زمین را از لوث وجود هر دغلكاری پاكیزه می گرداند، در میان شما به عدل و داد رفتار می كند، و معیارهای درست را برای شما بر پا می دارد،

و در این هنگام زنده ها آرزو می كنند كه مردگان برای مدت كمی هم كه شده باز گردند و از این زندگی برخوردار شوند، آنچه گفته شد مقدر شده و بی تردید واقع خواهد شد، شما را به خدا سوگند كه خردهایتان را به كار گیرید، و زبانهایتان را باز دارید و در پی تامین معاش خود باشید، زیرا محرومیت به شما خواهد رسید، اگر شكیبایی ورزید و پاداش خود را از خدا بخواهید و به یكدیگر بپیوندید، او برای شما خونخواهی می كند و انتقام شما را می گیرد، و حقوق شما را از ستمكاران باز می ستاند، و به خداوند به راستی سوگند می خورم كه او با پرهیزكاران و نیكوكاران است.


صفحه 8، 8.